چهار کشته و مصدوم در پی تصادف مرگبار پژو و کامیون در نیشابور (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) سه علت اصلی سقط جنین در کشور باران و لغزندگی برخی جاده‌های شمالی خراسان رضوی (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) جان باختن یک چوپان بر اثر سقوط از ارتفاعات شهرستان قوچان خراسان رضوی (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) تصادف زنجیره‌ای در بزرگراه کلانتری مشهد؛ ۶ مصدوم به بیمارستان منتقل شدند (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) ادامه روند رسیدگی قضایی پرونده حادثه انفجار بندر شهید رجایی افزایش قیمت داروی راپامیون صحت ندارد واکنش پلیس به حادثه پیست اتومبیلرانی ورزشگاه آزادی تلاش ناکام قاچاقچیان برای ربودن کتیبه باستانی در حریم تخت جمشید حادثه هولناک در پیست آزادی | برخورد خودروی مسابقه با عکاس و فیلمبردار + فیلم تصادف زنجیره‌ای در جاده شاندیز| یک تن کشته و ۴ نفر مصدوم شدند (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) ۷۶۰ متهم به سرقت و معتاد متجاهر در مشهد دستگیر شدند (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) تأکید استاندار خراسان رضوی بر گسترش نهضت عدالت آموزشی بدون تشریفات ۲۵ مصدوم در پی آتش سوزی یک کارخانه در شهرک صنعتی توس مشهد (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) استاندار خراسان رضوی: امروز شاهنامه متنی برای یکایک شهروندان جهان است پلنگ زخمی البرز تلف شد (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) هشدار خودمراقبتی برای شهروندان در کلانشهر مشهد صادر شد (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) رئیس کمیسیون حمایت از خانواده مجلس: باید به سمت ترویج داشتن فرزند سوم و چهارم حرکت کنیم مهم‌ترین چالش‌های پیش روی صنعت گیاهان دارویی استاندار خراسان رضوی بر ضرورت حمایت از خانواده‌ها در طرح جوانی جمعیت تأکید کرد آیا گوش‌ها هم آلرژی می‌گیرند؟ خوراکی‌هایی که باعث افزایش اشتها و پرخوری می شوند پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) | احتمال بارش باران در مشهد طی فردا رئیس ستاد ملی جمعیت کشور: کمک مالی به خانواده‌ها در سال اول زندگی نوزادان، مشوقی برای افزایش نرخ فرزندآوری است وزیر بهداشت تأکید کرد: جوانی جمعیت، نیازمند عزم ملی و همکاری بین‌دستگاهی است صدور مجوز استخدام ۸۵ هزار نفر در آموزش و پرورش| در حوزه آیین‌نامه ارتقای رتبه‌بندی معلمان تا هفته آینده نتایج مثبتی حاصل می‌شود (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) سخنگوی هیئت‌رئیسه مجلس: مجلس تمام‌قد در حمایت از خانواده و فرزندآوری ایستاده است برگزاری دومین همایش رویش امید در مشهد | جمعیت و فرزندآوری، مهم‌ترین رکن در تحقق ایران قوی است پیش‌بینی رگبار باران و وقوع رعدوبرق در ۱۷ استان طی امروز و فردا (۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) + فیلم نسل ماهیان سفید خزری در معرض نابودی است راه‌اندازی سامانه‌ای جدید برای گزارش تخلفات پزشکی
سرخط خبرها

خانه کشوری همه چیز ما بود

  • کد خبر: ۱۲۴۲۶۱
  • ۱۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۱
خانه کشوری همه چیز ما بود
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

خانه کشوری همه چیز ما بود. همه چیز در همان مقیاس کودکی و نوجوانی که هر چیزی می‌توانست همه چیزت باشد. خانه کشوری آن روزهاو شهید کامیاب امروز وسط کوچه‌ای قرار داشت که یک سر کوچه به خیابان شهید کشوری می‌رسید و سر دیگر آن به یکی از فرعی‌های بولوار خواجه ربیع (عبادی) که نبش کوچه در حاشیه عبادی نانوایی متری بود که بار‌ها جلو آن صف ایستاده بودم.

این خانه سال‌های سال، روز‌های پنجشنبه و جمعه برای ما (چند پسرعمه و یک دخترعمه و دو عموی هم سن و سال) پایگاهی بود که انواع شرارت‌های کودکانه را در آن تجربه کردیم. خانه جنوبی بزرگ که دو در داشت. یک در ورودی و یک در گاراژی برای ماشین.

نمای خانه از نما‌های مرسومی بود که اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ ساخته می‌شد، ترکیبی از سیمان درخشنده با خرده‌های شیشه و یک فرورفتگی که وسط آن بنا بر قاعده‌ای نوار شیشه‌ای نازکی کار شده بود. در ورودی خانه که باز می‌شد راه پله‌ای به سمت بالا و پایین وجود داشت.

ما روز‌هایی که آنجا میهمان بودیم، بیشتر اوقات در طبقه پایین یا حوضخانه که حدود ۱۰۰ متری می‌شد با میز پینگ پونگ که وسیله تفریح عمو‌های بزرگ‌تر بود و یک توپ فوتبال سرگرم می‌شدیم. حوضخانه به گاراژ هم راه داشت و یک طرف آن پنجره‌هایی کوتاه به سمت حیاط بود و طرف دیگرش سه یا چهار اتاق داشت که هرکدام اتاق یکی از عموهایم بود. اگر می‌توانستیم به این اتاق‌ها راه پیدا کنیم هرکدام برای خودشان جهانی مخفی بودند.

اولین بار اواسط دهه ۷۰ در یکی از همین اتاق‌ها بود که با چیزی به نام کامپیوتر آشنا شدم و یک دست شطرنج با آن ماشین عجیب و غریب زدم. طبقه بالا هم یک پذیرایی بزرگ داشت با دو اتاق بزرگ دیگر، اتاقی کوچک و آشپزخانه‌ای بزرگ که میز دوازده نفره بیضی را در خودش جای داده بود. در هال خانه می‌شد سفره‌ای بلند پهن کرد و یک بار که من آدم‌های پای سفره را شمردم نزدیک به ۴۴ نفر دور آن نشسته بودند.

وسط حیاط چاهی بود که ورودی اش پایین‌تر از سطح حیاط بود. یک روز که همه اقوام در خانه جمع شده بودند و می‌شد میان آن شلوغی برای دقایقی گم وگور شد، تصمیم گرفتم سر از کارِ عمق چاه در بیاورم. شلنگ بلند آبی رنگ راه راهی را که با آن باغچه را آبیاری می‌کردند برداشتم و ذره ذره از ورودی چاه فرستادمش پایین. چندباری هم شلنگ را بالا کشیدم تا ببینم بالأخره کی به آب می‌رسد و عمق این چاه اسرارآمیز چند متر است.

ورودی چاه اندازه یک توپ پینگ پنگ بود و آخرین بار که ناامیدانه شلنگ را پایین فرستادم تا شاید بالأخره راز این چاه را برملا کنم، وزن شلنگ بیشتر از زورم شد و شلنگ از دستم رها شد و رفت ته چاه و به راز‌های بی شمار آن پیوست، من از ترس همان کف حیاط وا رفتم، ناگهان چیزی به ذهنم رسید از پله‌ها بالا دویدم و در طبقه بالا به دامن بی بی جان پناه بردم ترس را در چشم هایم خواند و وقتی برایش ماجرا را تعریف کردم، لبخندی بر لب هایش نشست گفت: مهم نیست مادرجان بزرگ می‌شی یادت میره.

حالا بیست و چندسال از گم شدن آن شلنگ راه راه می‌گذرد، اما من یادم نرفته است و گاهی که همه چیز درهم می‌شود با خودم فکر می‌کنم کاش خانه کشوری هنوز بود، کاش بی بی جان زنده بود و می‌دویدم و خودم را می‌رساندم به دست‌های مهربانش تا در گوشم زمزمه کند: بزرگ میشی یادت میره.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->